بسیاری از ما تمایل نداریم از مسائل ناراحت کننده صحبت کنیم و صحبت از بسیاری از مسائل ناراحت کننده در فرهنگ ما تابو محسوب می شود و مرگ هم یکی از آنهاست. خصوصا وقتی بخواهیم با کودکان در این باره صحبت کنیم. اما در هر صورت مرگ واقعیت انکارناپذیر زندگی است و بعید نیست کودکان امروزی با کنجکاوی های منحصر بفردشان درباره ی آن از ما سوال هایی بپرسند.
درک مفهوم مرگ برای کودکان دشوار است و در سنین مختلف برداشت های متفاوتی از آن دارند. خصوصا از سن سه سالگی ذهنش بیشتر درگیر این مسائل می شود. کودکان در این سن مرگ موقتی و بازگشت پذیر تصور می کنند و به این امید هستند که شخص متوفی زنده می شود و برمی گردد. (همچنان که در بازی های کودکانه شان تظاهر به مردن می کنند و دوباره زنده می شوند.) و مفاهیمی چون بهشت و روح را درک نمی کنند.
تا زمانی که کودک به طور مستقیم (فوت یکی از اطرافیان و آشنایان یا مردن یک حیوان خانگی) و یا غیر مستقیم (مشاهده ی مرگ یک نفر در تلویزیون) با موضوع مرگ درگیر نشده و یا سوالی از شما نپرسیده لزومی ندارد با او راجع به این مسائل صحبت کنید. اما در صورتی که سوالی پرسید از جواب دادن به او طفره نروید و با گفتن جمله ی "کوچک تر از آن هستی که بفهمی" او را دست به سر نکنید. درباره ی موضوع با یکدیگر گفت و گو کنید. همچنین سعی کنید به سوالات آنها جواب های ساده و مختصری بدهید. اگر جواب سوالی را واقعا نمی دانید به آنها بگویید راجع به آن فکر می کنید و اگر جوابش را فهمیدید حتما راجع به آن صحبت می کنید یا از آنها بپرسید خودشان در این باره چگونه فکر می کنند. با این کار از سطح اطلاعات آنها در این باره هم آگاهی پیدا می کنید و مطمئن باشید که با دانسته هایشان شما را شگفت زده می کنند، چرا که کودکان بسیار باهوش هستند. به تدریج با آنها صحبت کنید و اطلاعات بدهید. بچه ها در این سن نمی توانند مقدار زیادی اطلاعات را یکجا دریافت کرده و تجزیه و تحلیل کنند. بنابراین دادن توضیحات اضافه آنها را گیج و عصبانی می کند. هم چنین از به کار بردن حسن تعبیر و مفاهیم انتزاعی ( مثلا کسی که می میرد پیش خدا یا به بهشت می رود یا به سفر طولانی رفته و یا به خواب ابدی فرو می رود) خودداری کنید چون باعث می شود از خوابیدن بترسند و فکر کنند ممکن است دیگر بیدار نمی شوند، یا از مسافرت بترسند چون فکر کنند دیگر نمی توانند برگردند. تا جایی که امکان پذیر است سوالاتشان را با صداقت پاسخ بدهید. بهتر است برای توصیف مرگ حالات فیزیکی را شرح بدهید: مثلا بگویید شخصی که مرده دیگر نمی تواند راه برود یا بخوابد و یا چیزی بخورد یا تو را بغل کند. همچنین توضیح بدهید تمام انسانها و حیوانات معمولا زمانی که خیلی پیر یا مریض می شوند می میرند.
حتی گیاهان هم پژمرده می شوند و می میرند. در صورتی که شما والدین کودک باشید ممکن است از شما بپرسد که چه زمانی قرار است بمیرید؟ از این سوال متعجب یا ناراحت نشوید. او فقط نگران این هست که تا چه زمانی قرار است تحت مراقبت و توجه باشد . می توانید به او بگویید تا زمانی که او بزرگ شود و بتواند از خودش مراقبت کند و شما پیر یا خیلی مریض نشوید از او نگهداری خواهید کرد. به او توضیح بدهید بیشتر مردم عمر طولانی می کنند و خیلی بعید است شما قبل از پیر شدن بمیرید . چنانچه راجع به مردن خودشان هم از شما می پرسند می توانید همین پاسخ را به آنها بدهید. اگر می خواهید راجع به مرگ بر اثر بیماری توضیح بدهید به آنها فرق بیماری های صعب العلاج و بیماری های معمولی مثل سرما خوردگی را توضیح دهید تا با کوچک ترین ناخوشی اطرافیان یا شما احساس نگرانی نداشته باشند.
آمادگی داشته باشید که هر سوالی چندین بار پرسیده می شود و هربار با آرامش و خونسردی جواب آنها را بدهید و به آنها اطمینان بدهید که شما در همه حال به آنها محبت می کنید و مورد توجه شما هستند.