چه بخواهیم چه نخواهیم مرگ حقیقت انکار ناپذیر زندگی است و البته تنها حقیقتی است که تمام افراد در مقابل آن برابر هستند. همه ی ما روزی با مرگ مواجه خواهیم شد و همچنین مرگ عزیزانمان را تجربه خواهیم کرد. خوشبختانه این قابلیت در انسان وجود دارد که به کمک نعمت فراموشی در بیشتر مواقع از غم و اندوه تسکین می یابد و به جریان عادی زندگی برمی گردد.
فرهنگ مردم ایران با دین اسلام آمیخته شده است و اغلب ما به وجود روح و زندگی پس از مرگ معتقد هستیم و بزرگان دینی ما مرگ را نوعی بیداری و رهایی از جسم مادی برشمرده اند و آن را زندگی دوباره دانسته اند. با این حال فقدان فرد متوفی برای اطرافیانش بسیار دشوار است و کنار آمدن با آن مدت زمان کافی را می طلبد. روزهای ابتدایی روزهای بسیار سختی هستند. بعضی از افراد داغ دیده در حالت شوک به سر می برند و واکنشی از خود نشان نمی دهند و باور مرگ فرد مورد نظر برای آنها غیرقابل درک است در حالی که بسیاری دیگر با گریه و زاری احساسات خود را نشان داده و بیشتر غم و اندوه خود را با دوستان و اطرافیانشان در میان می گذارند. بسیاری از روانشناسان روش برخورد گروه دوم را تایید می کنند و معتقدند افرادی که احساسات خود را نشان می دهند در طول زمان زودتر به زندگی عادی بر می گردند و راحت تر با موضوع کنار می آیند. همه ی ما به عنوان بستگان و اطرافیان تجربه ی مواجهه با این افراد را خصوصا در مراسم عزاداری داشته ایم و گاهی اوقات نتوانسته ایم آن طور که باید با آنها هم دردی کرده و رفتار مناسب و بالغانه ای را نشان دهیم. همین طور بعضی از ما کلمات مناسب را برای این منظور پیدا نکرده ایم. گاهی حتی دست و پایمان را گم کرده ایم و گفتن جملات ساده و تسلی بخش برایمان سخت بوده است. بعضی افراد عزادار به حدی شکننده و یا ناراحت و عصبی به نظر می رسند که شاید حتی نزدیک شدن به آنها دشوار به نظر برسد.
از آن جا که انسان موجودی اجتماعی است یادگیری مهارت های عاطفی و اجتماعی برای او امکان تعامل بهتر با هم نوعانش را برای او فراهم خواهد کرد. در بسیاری از جوامع پیشرفته بسیاری از رفتارهای بین فردی از طرق مختلف و از سوی سازمان های گوناگون به شهروندان آموزش داده می شود. هر چند بسیاری از مسائل با رجوع به عقل و منطق قابل تشخیص هستند با این حال چه قدر خوب است که ما هم در جامعه ی خودمان بتوانیم مرجعی برای انجام برخوردهای صحیح داشته باشیم و با داشتن یک دستورالعمل ساده رفتارهای مثبت و معقولانه ای را نشان دهیم. در ادامه با بعضی از نکات و باید و نباید هایی که در مواجهه با افراد عزادار باید رعایت کرد آشنا خواهیم شد.
بهترین زمان برای گفتن تسلیت
هر چه شما صمیمیت بیشتری با فرد عزادار داشته باشید باید زودتر با او تماس بگیرید، بهتر است قبل از شروع مراسم اگر امکان دیدار حضوری برایتان فراهم نیست حتما با هم گفت و گوی تلفنی داشته باشید. در مورد همکاران و آشنایان می توانیم در زمان شرکت در مراسم خاکسپاری و عزاداری به آنها تسلیت بگوییم.
چه جملاتی را برای تسلیت بگوییم
گاهی پیدا کردن جملات مناسب برای عرض تسلیت در شرایط خاص و حساس بسیار دشوار است. در ادامه برخی جملات و روش های ابراز همدردی با شخص عزادار را عنوان می کنیم.
1- بابت از دست دادن ... بسیار متاسفم.
اگر جملات زیادی به ذهن تان نمی رسد استفاده از این جمله ی کوتاه و کلیشه ای گزینه ی خوبی به نظر می رسد.
2- چه خاطره ها با هم داشتیم
بهتر است خیلی از مواقع به جای دلداری دادن، خاطره ای از فرد متوفی را بازگو کنید. با این کار هم یاد او را زنده کرده اید و هم باعث شده اید فرد عزادار با یاد و خاطره ی عزیزش تسکین پیدا کند. اما بهتر است این خاطره خنده دار نباشد، چون توقع زیادی است که بخواهید فرد عزادار غم خود را فراموش کند و با شما بخندد.
3- تحمل این شرایط خیلی سخت هست
اقرار به درد و رنج می تواند باعث آرامش شخص عزادار بشود. وقتی افراد شخص عزیزی را از دست می دهند شدیدا احساس تنهایی می کنند و این که شما بگویید سختی شرایط را درک می کنید باعث تسکین آنها خواهد شد.
4- او انسانی دوست داشتنی بود و جایش خالی است
با این جمله باعث می شوید فرد داغ دیده شما را در غم خودش شریک بداند و راحت تر با شما صحبت کند.
5- هر زمان که می توانی ، خلوت کنیم و کمی بیشتر در مورد ... صحبت کنیم
اگر شخصی را که فوت شده خیلی نمیشناسید، این که به نزدیکانش پیشنهاد بدهید تا در مورد عزیز از دست رفته شان صحبت کنند خیلی از لحاظ روحی به آنها کمک خواهد کرد. در واقع حس مورد توجه قرار گرفتن باعث می شود فشاری که روی آنها هست را کم تر احساس کنند.
6- دوستت دارم
اگر با فرد عزادار صمیمیت و نزدیکی دارید با گفتن این جمله کمک زیادی را به او می کنید. با این جمله فرد احساس تنهایی کم تری کرده و آرامش بیشتری پیدا می کند.
چه جملاتی را نگوییم
اما گاهی به سبب نبود آگاهی در لحظه امکان دارد جملاتی را بیان کنیم که نه تنها از غم فرد نکاهد بلکه موجب دلسردی و غم بیشتر او شود و یا امیدواری او را برای ادامه زندگی بدون فرد از دست رفته کم کند.
1- من نمی دانم اگر جای تو بودم چه کار می کردم
شاید این جمله از لحاظ منطقی درست به نظر برسد، اما گفتنش کمکی به فرد عزادار نکرده و باعث می شود احساس تنهایی بیشتری بکند.
2- چه خبر؟ حالت چطور است؟ چه می کنی؟
برای کسانی که عزیز را ازدست داده اند پاسخ به این سوال این است: "خوب نیستم . " شاید شما این سوال ها را می پرسید تا از حال فرد عزادار مطلع شوید. ولی جواب دادن به همین سوال های به ظاهر عادی هم برای او سخت است و مجبور است از روی ناچاری جواب بدهد.
3- نگران نباش، خیلی زود حالت بهتر می شود
شاید با گفتن این جمله قصد کمک به فرد عزادار را داشته باشید ولی در حقیقت باید بدانید که او نیاز به گذراندن زمان برای گذراندن این مرحله را دارد. با این جمله او را تحت فشار قرار ندهید.
4- دیگر می توانی به زندگی خودت برسی
این جمله خصوصا در مورد زمانی که فرد متوفی مدت زمان زیادی در بستر بیماری بوده است استفاده می شود. اما برای فرد عزادار شنیدن این جمله خیلی سخت هست و احساس می کند شما درکی از شرایط او ندارید.
5- من درک میکنم که تو چه احساسی داری
اگرچه این جمله نهایت احساس هم دردی را نشان می دهد، اما در خیلی از موارد نتیجه ی عکس دارد. هر کس وقتی عزیزی را از دست می دهد حال و هوای خودش را دارد و احساس و سبک عزاداریش مختص به خود او است. شما باید درک کنید که او با سبک خودش عزاداری خواهد کرد و ممکن است از مقایسه ی شما ناراحت بشود.
6- این نیز بگذرد
این جمله فقط وقتی خوب است که در مورد دیگران به کار رود. شما نباید احساسات فرد عزادار را نادیده بگیرید و به او بگویید به زودی احساس بهتری پیدا خواهد کرد و به چیز های مثبت فکر کند و غیره. گذشت زمان را در پذیرش مرگ نادیده نگیرید.
همچنین از گفتن جملاتی مثل "خوب شد راحت شد." و "مرگش سریع و بدون درد بود." به افرادی که عزیزانشان را پس از دوره ی طولانی بیماری از دست داده اند پرهیز کنید چون با این کار احساسات آن ها نسبت به عزیزانشان را نادیده گرفته اید.
نتیجه گیری
اجازه دهید افراد عزاداری خود را انجام دهند و شما بسته به صمیمیتی که با فرد دارید و زمان و موقعیت آنها را تنها نگذارید و با انجام کارهایی هر چند کوچک و به ظاهر کم اهمیت به آنها در این موقعیت سخت کمک برسانید .