مقوله ی مرگ و صحبت راجع به آن برای بیشتر ما سخت و پیچیده است خصوصا زمانی که بخواهیم به کودکان، مرگ یکی از نزدیکان یا عزیزان را توضیح بدهیم. چرا که براساس قانون طبیعت، بزرگسالان باید کودکان را از مسائل سخت در زندگی دور نگه دارند. این موضوع پیچیده تر می شود چون خود ما هم درگیر غم و اندوه از دست دادن فرد متوفی هستیم.
کودکان خیلی زود با مفهوم مرگ آشنا می شوند: راجع به آن در داستان ها می شنوند، آن را در فیلم ها و تلویزیون می بینند و با حشرات و پرندگان و حیوانات مرده در پیاده روها مواجه می شوند. کودکان در سنین پایین (در ادامه به طور کامل بررسی خواهد شد.) مرگ را دائمی نمی دانند و نمی فهمند که اجتناب ناپذیر است و برای هر کسی اتفاق خواهد افتاد. بنا به گفته ی روانشناسان کودکان از شش ماهگی غم و اندوه را درک می کنند و سن سه یا چهار سالگی مرحله ی شروع درک و فهم از مرگ در کودکان است.
موقعیت و نحوه ی بیان مساله
توصیه می شود وقتی کسی فوت می کند موضوع را از کودک پنهان نکنیم و در اسرع وقت محیط امن و مناسب را فراهم کرده و موضوع را با او در میان بگذاریم. بهتر است موضوع توسط یکی از افرادی که کودک با او رابطه ی خوبی دارد و کودک به او اعتماد دارد، به او گفته شود . ( چنانچه گفتن موضوع برای شما سخت است می توانید با یک فرد بزرگسال نحوه ی گفتن و جملاتی که میخواهید بگویید را تمرین کنید. ) اگر کودک تصادفا موضوع را بفهمد یا آن را از زبان کسی که به او نزدیک نیست بشنود ممکن است گیج یا عصبانی شود.
اگر بیش از یک کودک در خانواده و یا اطرافتان دارید می توانید تک تک آنها را کنار بکشید و بسته به خلقیات و روحیات هر یک، موضوع را به آنها بگویید. هنگام دادن خبر حمایت گرانه برخورد کنید و اگر می توانید با کودک تماس جسمی (مثل گرفتن دست یا نشستن کنار هم) ایجاد کنید. سعی کنید تا آنجا که می توانید ساده و صادقانه صحبت کنید. می توانید بگویید:" متاسفانه خبر بدی را برایت دارم : مادربزرگ امروز صبح مرده است. " اگر فرد متوفی از قبل بیماری یا مشکلی داشته می توانید بر اساس آنچه کودک از قبل می دانسته مقدمه چینی کنید:" می دانی آخرین بار که به دیدن مادربزرگ رفتیم، حالش خوب نبود و نمی توانست با تو صحبت کند... . "کودک ممکن است از خود واکنش متفاوتی نشان بدهد مثلا مات به شما نگاه کند یا حتی شروع به خندیدن بکند که تمام این واکنش ها طبیعی هستند. اشکالی ندارد کودکان یا فرزند شما گریه و ناراحتی شما را ببینند. اما بهتر است احساساتتان را برای آنها توضیح بدهید، مثلا بگویید "چون مادربزرگ مرده و من دیگر او را نخواهم دید گریه می کنم." قرار نیست برای بچه ها قصه و افسانه تعریف کنید بلکه باید حقیقت را به طور خلاصه ، ساده و صریح برای آنها تعریف کنید. برای او بیان کنید که بدن مادربزرگت دیگر کار نمیکند، نمی تواند نفس بکشد یا حرکت کند و تو را در آغوش بگیرد. از گفتن جملاتی مانند کسی که مرده به "خواب ابدی فرو رفته" یا "چون آدم خوبی بوده رفته پیش خدا" یا "به سفر رفته" پرهیز کنید. با این کار کودکان را گیج می کنید و ممکن است آنها از خوابیدن (چون فکر می کنند که دیگر بیدار نمی شوند.) و سفر رفتن (فکر می کنند اگر به سفر بروند دیگر نمی توانند برگردند.) بترسند و یا این سوال برایشان ایجاد می شود که چرا همه ی آدم ها خوب نیستند و پیش خدا نمی روند. همچنین برای کودکان مفاهیم انتزاعی مثل "درگذشته" و "به رحمت خدا رفته" و "به آرامش ابدی فرو رفته" غیر قابل درک است. اگر جواب سوالاتی را که می پرسند نمی دانید صادقانه بگویید که نمی دانید و اینکه راجع به آن فکر می کنید و سعی می کنید جواب آن را پیدا کنید یا بسته به نوع سوال بپرسید خودش در این باره چگونه فکر می کند. فقط اطلاعاتی را که می خواهند به آنها بدهید و جزئیات اضافی را برایشان توضیح ندهید.
درک مرگ در کودکان در سنین مختلف
3 تا 5 سال:
مرگ را موقتی می دانند و فکر می کنند شخص متوفی زنده می شود و بر می گردد یا می توانند او را ببینند. (در این سن کودکان معمولا به مهدکودک می روند و می دانند که پدر و مادر "همیشه" ظهر بر می گردند. همچنین دیدن کارتون هایی که در آن قهرمان داستان می میرد و اندکی بعد دوباره زنده می شود، دلیل این طرز فکر است.) همچنین از درک مفاهیمی مثل بهشت و روح و جان ناتوان هستند. ناراحتی را برای مدت کوتاهی درک می کنند و اغلب سراغ بازی کردن می روند و به بزرگتر ها این احساس را می دهند که سوگوار و عزادار نیستند، در حالی که این طور نیست.
6 تا 10 سال:
در این بازه ی سنی متوجه می شوند که مرگ دائمی است. ترس از مرگ و مردن دیگران را درک می کنند. ممکن است در بیان احساسشان با کلمات مشکل داشته باشند و همچنین احساس گناه داشته و خود را در این باره مقصر بدانند.(در این باره بیشتر توضیح خواهیم داد.) ممکن است عملکرد آنها در مدرسه تحت تاثیر قرار بگیرد و همچنین افراطی گری هایی داشته باشند : دچار سردرد، دل درد و ترس هایی بشوند و خشونت و منفعل بودن و پشیمانی را تجربه کنند. روابط دوستانه ی خوب میتواند حمایت خوبی از آنها باشد و مانع از بروز احساسات منفی بعدی بشود.
11 تا 13 سال:
متوجه می شوند که مرگ حتمی و اجتناب ناپذیر است. ممکن است مرگ را نوعی تنبیه در نظر بگیرند. ممکن است درباره ی بدن انسان و مراسم خاکسپاری کنجکاوی نشان دهند. برای خودشان تئوری ها و توضیحاتی درباره ی علت مرگ می سازند. چون در سن بلوغ هستند آشفتگی های احساسی را تجربه می کنند که به خاطر تغییرات هورمونی شان گاهی شدت پیدا می کند. به دنبال حمایت عاطفی از دوستان یا خانواده شان هستند و در بحث های راجع به مسائل مهم زندگی و مرگ شرکت می کنند و نظر می دهند.
شرکت در مراسم خاکسپاری و سوگواری
بهتر است کودکان خصوصا در سنین زیر دبستان در مراسم خاکسپاری شرکت نکنند، چون آن را خشونت آمیز تلقی کرده و ممکن است از افرادی که در آن مراسم شرکت کرده متنفر شوند و یا کابوس هایی در این باره ببینند. اما شرکت در مراسم سوگواری در صورتی که کودک با صحنه هایی خارج از کنترل مواجه نشود می تواند به او در پذیرش مساله کمک کند و به او امکان بدهد او هم به روش خودش در سوگواری شرکت کند. این که کودک را در طول مراسم به جای دیگری بفرستید، این احساس را به می دهد که از خانواده کنار گذاشته شده است و احساس تنهایی و اندوه بیشتری بکند. همچنین به او اجازه بدهید کاری انجام بدهد مثلا "می توانی برای مادربزرگ نقاشی بکشی " یا "برایش شمع روشن کنی".
برخی سوالاتی که کودکان می پرسند و جواب هایی که می توانید بدهید.
آیا تو هم خواهی مرد؟ یا کی میمیری؟
اگر کودکان این سوال را می پرسند نباید برای شما عجیب و شوک آور باشد. در حقیقت آنها می خواهند بدانند آیا هنوز از انها مراقبت خواهد شد یا نه؟ می توانید به او بگویید تا زمانی که او بزرگ شود و بتواند از خودش مراقبت کند و شما پیر یا خیلی مریض نشوید از او نگهداری خواهید کرد.
آیا من کار بدی کرده ام که باعث این موضوع شده است؟
کودکان خصوصا در سنین زیر دبستان خود را محور همه چیز می دانند و فکر می کنند مثلا با فکر بدی که راجع به فرد متوفی داشته اند، باعث مرگ او شده اند و احساس گناه کنند. برای او دلیل مرگ فرد مورد نظر را روشن کنید و به او اطمینان بدهید او هیچ تقصیری در این باره ندارد.
مردن به چه معناست؟
برایش توضیح بدهید که مردن به این معناست که شخص یا حیوان مرده دیگر نمی تواند نفس بکشد و بدن او دیگر کار نمی کند. آنها دیگر نمی توانند بخوابند یا چیزی بخورند و سرما و گرما را حس نمی کنند. توضیح بدهید که حتی گیاهان هم می میرند. هر موجود زنده ای معمولا وقتی خیلی پیر یا بیمار بشود، می میرد.